تاریخ نویس (اَ لَ) نویسندۀ تاریخ. مورخ: تاریخ نویس عشقبازی گوید ز نوشته های تازی. نظامی ادامه... نویسندۀ تاریخ. مورخ: تاریخ نویس عشقبازی گوید ز نوشته های تازی. نظامی لغت نامه دهخدا
تاریخ نویس تاریخ نگار، دهقان، دهگان، مورخ، وقایع نویس، وقایع نگار ادامه... تاریخ نگار، دهقان، دهگان، مورخ، وقایع نویس، وقایع نگار فرهنگ واژه مترادف متضاد